نمیدونم چرا دلم خواست که مثل قدیما بیام و بنویسم...دلم واسه وبلاگ نویسی تنگ شده انگاری!
میخوام اینبار تمام سعیمو بکنم...شاید جواب داد!
پس مینویسم!
امروز دلم خیلی گرفته بود...بغض داشتم!بغضی که نذاشتم بشکنه!
دلایلی داشت این حسم...فقط تیتروار مینویسم...
عسلم...یونی! روزای قرمز تقویم!
خب واسه امروز کافیه...
دیگه نمیخوام به هیچکسی فک کنم !!
.
.
حتی تو !!
.
میخوام فقط به خودم فک کنم !
.
خودِ خودم !!
میخوام برای خودم زندگی کنم !!
.
.
مثل 2 سال پیش!
.
مثل وقتی که تو هنوز نیومده بودی! تو هنوز نبودی!
پ.ن: اندیشیدن به اینکه دیگر نمیخواهم به تو بیاندیشم همچنان اندیشیدن به توست، پس بگذار بکوشم نیاندیشم که نمیخواهم به تو بیاندیشم !!